فراموش نشدنی
نمیدونم برای شما هم اتفاق افتاده یا نه شاید برای تو هم اتفاق بیفته وقتی میخوای چیزی رو فراموش بکنی بیشتر بهش فکر میکنی با اینکه صحفه جدید زندگیم باز شده ولی هنوز آثاری از اون توی صحفه جدید هست که تا چند صحفه دیگه هم باقی خواهد ماند . کسی که من توی سیاه چال افکاراتم پرت کرده کسی جز خودم نیستم ولی انگار که باید کلید این در رو پیدا کنم تا از تاریکی بی حد و مرزی که درونم رو فرا گرفته خلاص بشم برای انجام این کار نیازمند یه نور ام کسی که کاری کنه که از این بحران هم بگذرم نمی خوام عجله کنم هرچقدر بخوام بیشتر پیداش کنم پیدا کردنش سخت تر میشه باید بذارم فقط زمان بگذره فقط زمان که میتونه مشکلات رو حل کنه امیدوارم زمان بتونه مشکلات شما رو هم حل بکنه فقط باید به شوالیه نور و به درخت زیتون سفید ایمان داشته باشی .
موفق باشی
پاسخحذف